ترکمن گل لری


ترکمن گل لری

شخصیت ها ـ فرهنگ و تاریخ ترکمن


امير عليشير( ميرالي) –– نوايي (ره) (1501 – 1441 م. )

·        ملا عاشور قاضي

·        بي بي مريم شرعي     

ashourghazi@yahoo.com

 

1)     اشاره اي مختصر به زندگينامه شاعر و جايگاه او در دنياي شعر و ادب

« ميرالي » (اميرعليشير) متخلص به «نوايي» از بزرگترين شخصيت هاي ادبيات ترك است كه در دوران تيموريان رشد يافته و به كمال رسيده است. «نام شكوهمند وي در كنار ساير شخصيت هاي ادبي جهان از قبيل : هومر ، دانته ، شكسپير ، فردوسي ، نظامي ، مولوي ، تاگور ، لوسين ، تولستوي و ديگران قرار مي گيرد. امير نظام الدين علي شير نوايي در ماه فوريه سال 1441 ميلادي (844 هجري) در شهر هرات به دنيا آمد. نام پدرش غياث الدين كچگينه بهادر يكي از حكمرانان تيموريان بود ».

(محمد صالح راسخ يلدرم ، تاريخ و فرهنگ تركمنها ، به اهتمام ؛ عبدالعزيز عمر ، پيشاور ، 1382 ، صفحه 159 – 158)

«اميرعليشير نوايي در روزگار خود مورد توجه و احترام اعاظم دانشمندان بوده است.   

«خواندمير» يكي از ملازمان وي در باب فضايل او ، كتابي با عنوان «مكارم اخلاق» نوشته است. زين العابدين محمد واضعي كتاب «بدايع الوقايع» را در ذكر حالات او نگاشته است. حيدرميرزا در كتاب «تاريخ رشيدي» و سلطان محمد بن اميري در «لطائف نامه» زندگي عليشير نوايي را نمونه اي از حيات معقول و اخلاق كرام توصيف كرده اند و از خيرات و مبرات او فراوان سخن گفته اند.  تصوير عليشير نوايي در حالي كه به عصا تكيه داده ، در زمان وي از سوي چند نقاش از جمله بهزاد ، به تصوير در آمده كه نسخه هاي اصلي آنها در كتابخانه هاي دنيا محفوظ است. از طرف «سلطان حسين بايقرا» به وي چندين شغل ديواني نظير «نشانچي» (صاحب مهرممالك) ديوان بيگي ، عضويت ديوان عالي ، صدارت و وزارت داده شد ، ولي وي در هيچيك از اين مقامات درباري نماند و به قول خودش مهر شكست و استعفا كرد» (فصلنامه آذري ، شماره 9 ، پاييز 1384 ، صفحه 29 – 22 ، مصاحبه با دكتر حسين محمدزاده صديق درباره ي كتاب سنگلاخ اثر ميرزا مهديخان         استر آبادي )

«نوايي» زبانهاي عربي و فارسي را هم مانند زبان تركي مي دانست و ديوان خود را به فارسي و تركي نوشت و در اشعار فارسي «فاني» را تخلص اختيار مي كرد.»

(دكتر جواد هئيت: سيري در تاريخ زبان و لهجه هاي تركي ، نشر نو ، تهران 1366 ، صفحه 89 )

2)     در خصوص زبان ادبي تركي چاغاتايي (جغتايي)

«نوايي بنيانگذار ادبيات جغتايي از اين لهجه به نام تركي ياد نمود ، ولي مؤلفين اروپايي از قرن 19 ميلادي اين لهجه تركي و ادبيات آن را جغتايي ناميده اند. لهجه جغتايي مانند ساير زبانهاي ادبي بر مبناي يكي از لهجه هاي محلي يا زبان مشترك مردم ساخته نشده ، بلكه از كاربرد بعضي شيوه هاي محلي (مانند انديجان) و تركي ادبي آسياي ميانه و اختلاط آنها بوجود آمده است.»

(دكتر جواد هئيت: سيري در تاريخ زبان و لهجه هاي تركي ، نشر نو ، تهران ، 1366 ، صفحه 90 – 99 ) «اين لهجه عناصر جديد زيادي را نيز از «تركمني»  كه بين تركان خراسان ، از جايگاه خاصي برخوردار است ، پذيرفته است. از اين رو آثاري كه به اين زبان نوشته شده است ، مخصوصا آثار عليشير نوايي ، همانند تركستان شرقي ، در مناطق عراق و آناتولي نيز به سهولت قابل درك بوده است».

(دايرة المعارف اسلام ، آنكارا ، صفحه 349 ، ماده : irŞAli  ) «لهجه تركي چاغاتايي ادامه ي تركي خوارزم و آن نيز ادامه ي تركي شرقي به شمار مي رود. تركي چاغاتايي پس از تركي قاراخاني و تركي خوارزم ، سومين شيوه مكتوب و ادبي تاريخ زبان تركي شرقي به شمار    مي رود كه در روزگار جانشينان امير تيمور با خلق آثار امير عليشير نوايي به اوج كمال خود رسيد. در دوره ي حكومت اتحاد شوروي ، دولت سوسياليستي ازبكستان لهجه هاي عوام شهرهاي آن سرزمين را به عنوان شيوه ي ادبي پذيرفت و به عمر هشتصد ساله ي شيوه ي چاغاتاي با حفظ بسياري از عناصر صرفي و نحوي آن پايان داد. »

(مصاحبه با دكتر حسين محمدزاده صديق ، فصلنامه آذري ، پيشين ، صفحه 25)

«زبان ادبي تركي چاغاتاي را ، پژوهندگان متخصص به چهار دوره ي متمايز تقسيم كرده اند:

الف ) دوره ي نخست ، دوره ي پيش از نوايي ، دوره ي انتقال از تركي خوارزم به شيوه اي كه نوايي بنيان گذار آن بود. از شاعران و نثرنويسان بزرگ اين دوره مي توان از سكاكي ، لطفي هروي ، يوسف اميري ، عطايي ، حيدر خوارزمي ، كمال خجندي ، سيد احمد ميرزا ، گدايي ، يقيني و احدي را نام برد.

ب ) دوره ي كلاسيك كه نوايي ، سلطان حسين بايقارا ، حامدي ، محمد صالح ، شيباني ، عبيدي و بابر را نمايندگان اين دوره مي شناسند كه يك صد سال بعد از نوايي دوام داشته است.

ج ) دوره ي مياني كه تا روزگار ابوالغازي بهادر خان ادامه داشته است.

د ) دوره ي نوين ؛ دو قرن اخير كه دوره ي نفوذ عناصر بومي و محلي و شفاهي به شيوه ي ادبي به حساب مي آيد.»

(مصاحبه با دكتر محمدزاده صديق ، فصلنامه آذري ، پيشين ، صفحه 26 – 25 )

3 ) كارنامه فرهنگي ، عمراني و هنر پروري نوايي

«اين مرد بزرگ در ضمن كارنامه هاي فرهنگي و عمراني و هنرپروري كه همه افراد اين كشور بدان مي بالند ، براي غناي ادبيات تركي و فارسي تلاش هاي همه جانبه نموده است. وي خواه در هرات مركز تيموريان ، خواه در مرو و استرآباد و سمرقند و مشهد از شعرا ، دانشمندان ، پژوهشگران و هنرمندان حمايت كرد ، و به صدها شخصيت فرهنگي كمك مادي و معنوي نموده است.»

(محمد صالح راسخ يلدرم ، پيشين ، صفحه 159)

«مكتب هرات مركز تجمع شعرا و نويسندگان و آكادمي علوم و هنرهاي زيبا بوده است. در نيمه دوم قرن 15 رهبري اين مكتب با «نوايي» بود.

«مكتبي كه در مرحله نخست شكل گيري خود گسترش عروس خطوط اسلامي يعني خط نستعليق را در كارنامه ي درخشان خود دارد.» (كتاب ماه ، هنر ، خرداد و تير 83  ، صفحه 24 ).

«از جمله آثار اين دوره مي توانيم به معراجنامه ميرحيدر به زبان اويغوري اشاره كنيم كه به تركي اويغوري سروده شده و توسط ملك بخشي خوشنويسي شده است.»

اين نسخه در كتابخانه ملي پاريس نگه داري مي شود (كتاب ماه ، هنر ، پيشين ، صفحه 68).

نوايي حامي و مشوق ادبيات و موسيقي و هنرهاي زيبا و تاريخ بود. مورخين مانند حافظ ابرو و عبدالرزاق سمرقندي و ميرخواند و خواندمير و دولتشاه سمرقندي ، همه پرورده كانون علم و ادب هرات بودند كه توسط نوايي اداره و حمايت مي شد. دولتشاه تذكره خود را هم به نوايي تقديم نموده است. نوايي با شعرايي مانند(جامي) هاتفي و نبائي ، وخطاطاني مانند «سلطانعلي مشهدي» ، و موسيقي شناسي مانند «واعظ» و نقاشي مانند «بهزاد» تماس داشت. سلطان حسين بايقارا (بايقرا) سلطان وقت نيز جزو همين مكتب بود.»(دكتر جواد هئيت ، پيشين ‌، صفحه 91).

«نوايي» در طول عمر با بركت خود علاوه بر تأليف چندين اثر منظوم و منثور خيرات و مبرات فراواني نيز از خود بر جاي گذاشت. فخري هراتي در ترجمه مجلس نهم از«مجالس النفائس» به فارسي در«قسم اول» عدد بناهاي خير او را 370 ذكر مي كند و مي گويد : « ... روي به تربيت فضل و كمال آورد. هر سال هزار دست جامه به مساكين مقرر كرد.» (مصاحبه با دكتر حسين محمدزاده صديق ، فصلنامه آذري ، پيشين ، صفحه 28) «كمتر كسي در تاريخ ايران به اندازه ي او خيرات كرده است. چنانچه 370 بقعه را تعمير كرده و 90 رباط ساخته است. از جمله آثار خير وي كه هنوز در ايران باقيست ،ايوان جنوبي صحن عتيق آستان رضوي ، مزار شيخ فريدالدين عطار در نيشابور ، آب نهر خيابان در مشهد – را مي توان نام برد.» (مجالس العشاق ، به اهتمام : غلامرضا طباطبايي مجد ، انتشارات زرين ، 1376 ، مجلس هفتاد و سوم ، صفحه 335 – پاورقي ، به نقل از : تاريخ نظم و نثر در ايران ، جلد 1 ، صفحه 289 ).

4)امير عليشير و هنر

«اميرعليشير» كه از سياسيون برجسته و شاعر بوده است ، در عين حال با موزيك ، نقاشي ، معماري ، خطاطي ، مجسمه سازي و تهذيب نيز از نزديك در ارتباط بوده و در اين ميادين نيز هنر نمايي كرده است. اميرعليشير از خوجايوسف برهان (م : بورقان) به عنوان استاد خود در موسيقي نام مي برد. از قطعات موسيقي در خراسان به سبك«يدي بحر» اشاره مي شود كه توسط عليشير و بر اساس صداي پرندگان تصنيف شده است. امروزه نيز قطعات موسيقي نوايي ، در بين تركمن هاي ايران و ازبك هاي فرغانه و خوارزم و حتي شمال قفقاز در بين تركمن هاي استاوروپول رواج دارد.(نگا ، دائرة المعارف اسلام ، پيشين ، صفحه 356)

بنا به گفته ي آهنگسازان و استادان برجسته ، آهنگ «گلزار» كه يكي از كامل ترين آهنگ هاي تركمن هاست ، ساخته و پرداخته عليشيرنوايي است. در اين آهنگ وي ظهور طبيعت بهاري را استادانه بيان مي كند. اين آهنگ را فقط استاداني نظير «ميلي تاج مراد» مي توانند اجرا كنند. به غير از اين هم در دوتار تركمن پرده اي به نام«پرده نوايي» وجود دارد. در موسيقي تركمني سه گروه هفتگانه وجود دارد كه در مجموع 21 آهنگ به نام نوايي مشهور است (به عنوان مثال : نووايي ، ايراق نووايي و ...) در ابتدا اين آهنگ ها را استاد نوايي ساخته ، سپس خليفه ها و آهنگسازان برجسته آن را كامل كرده و به ما رسانده اند. »

(دولت ياغمير : گوشه هايي از تاريخ موسيقي ؛ برگردان : عبدالعظيم ممي زاده ؛ نشريه ياپراق ، شماره 20 ، ويژه نامه موسيقي سنتي تركمن ، زمستان 1381 )

5)تأثير آثار و انديشه هاي شاعر بر شعراي بعد از خود

در قرون وسطي تأثير عليشيرنوايي در ادبيات تركي بسيار گسترده بود.

اگر سرزمين گويشوران جغتايي را در سده هاي ميانه مركز فرهنگي آن بدانيم ، بايد بگوئيم كه «سعيد خان كاشغري» (متوفي 1534) در تركي خاوري و در شرق اين مركز ، مولانا حكيم ملا محمد فضولي (متوفي 1552) نيز در عراق عرب و آذربايجان و در غرب اين مركز ، تحت تأثير مستقيم اميرعليشيرنوايي بودند و در سبك او و حتي در وزن و هم قافيه با شعر او اشعاري سروده اند. از اين رو ، عليشير شخصيتي است كه نه تنها در ادبيات تركي شرقي ، بلكه در تمامي تاريخ ادبيات ترك از جايگاهي استثنايي برخوردار است. (مصاحبه با دكتر حسين محمدزاده صديق ، فصلنامه آذري ، پيشين ، صفحه 29 ؛ نگا ، دائرة المعارف اسلام ، آنكارا ، ماده : Şir  Ali )

«شاگردان نوايي كه از ايران و روم آمده و به او حلقه زده بودند ، شعر و لهجه ادبي او را به ديار خود بردند و ديري نگذشت كه شعر نوايي در اين بلاد شايع شد و شعراي آناتولي و آذري با لهجه جغتايي شعر سرودند و ادبا براي فهم آسان آثار نوايي فرهنگ لغات جغتايي تأليف كردند.» (دكتر جواد هئيت ، پيشين ، صفحه 91) از آن جمله مي توان به كتاب سنگلاخ اثر ميرزا مهدي خان     استر آبادي اشاره كرد ، كه در ديباچه كتاب سنگلاخ خود آورده است : «چون از جواني ديوان اميرعليشير را مرور كردم بر آن شدم كه معاني واژه هاي تركي آن را توضيح دهم و به همين خاطر اين كتاب را نگاشته ام.» (كتاب ماه ، تاريخ و جغرافيا ، شماره 3 – 2 ، آذر و دي 1383 ، صفحه 79)

«شعرايي مانند كاظم سالك ، نشاط ، حجت و ديگران » (در آذربايجان) ، احمد پاشا بورسايي ، شيخ غالب ، نديم و ميرعليشير ثاني (كاتبي) (در آناتولي) به لهجه جغتايي شعر سروده و تأثير ادبي تركي جغتايي در اين مناطق روز به روز بيشتر شد. در اشاعه و تكامل ترك جغتايي  فرمانروايان آسياي ميانه نيز مؤثر بودند ، زيرا اغلب آنها علاوه بر حمايت معنوي و مادي ، خود نيز به تركي شعر    گفته اند.»

(دكتر جواد هئيت ، پيشين ، صفحه 91)

در اينجا بايد اضافه نماييم كه اميرعليشيرنوايي همچون قاسم ابن الحسين الخوارزمي ، شرف الدين اصفهاني ، سعيد توفيق ، احمد شوقي و ... جارالله زمخشري يا «ايزميق شيرلي» (دانشمند مشهور تركمن و مفسر كبير قرآن كريم) را استاد خود ناميده است و لازم به ذكر است كه كتاب محبوب القلوب نوايي به كتاب «اطواق الذهب زمخشري» شبيه است (محمود جان عاقلوف ، رساله علمي در تحليل كتاب اطواق الذهب اثر زمخشري )

6) جايگاه ميرالي (اميرعليشير) نوايي در بين تركمن ها و تأثير او بر شعرا و ادباي تركمن

«نوايي آثار خود را براي سرزمين و قوم خاصي ننوشته است ، بلكه آنها را خطاب به سرزمين ها و اقوام مختلف نگاشته است. شاعر در اين خصوص اينطور مي سرايد :

اگر بير قوم ، اگر يوز ، يوغسا مونگ دير ،

معين ترك اولوسي خوت منينگدير.

آليپ من تختي – پرما نيمغا آسان ، چريك چكمه ي ، خيتايدان تأ خراسان.

خراسان دييمه ! كيم شيروان تبريز

كي قيلميش نايي قيلقيم شكر– ريز   

كونگول برميش سوزومگه توركي جان هم

نه يا لنگيز تورك ، بلكي ، توركمان هم

شعراي كلاسيك تركمن همچون آزادي ، مختوم قلي فراغي ، عندليب ، شابنده ، ملانفس و كمينه با آثار نوايي عميقا آشنايي يافته و در تداوم راه او كوشيده اند.  برخي از شعراي تركمن نيز از «نوايي» به عنوان استاد خود ياد كرده اند . به عنوان مثال ، شاعر فرزانه تركمن نور محمد عندليب ، در سبك نوايي و حتي در وزن و هم قافيه با شعر او آثار گرانسنگي آفريده است. وقتي از ليلي – مجنون عندليب صحبت مي شود ، نمي توان بدون ذكر كتاب ليلي – مجنون نوايي به سادگي از كنار آن گذشت.«آزادي» (1760 – 1700 ) در باب اول كتاب «وعظ آزاد خود ، در خصوص تشكيلات دولتي و پادشاهان عادل و ظالم باب صحبت مي گشايد. نوايي نيز در كتاب حيرت الابرار خود كه يك قسمت از خمسه ي او را تشكيل مي دهد ، در خصوص دولت و حاكمان آن باب سخن مي گشايد . با مقايسه ي هر چه بيشتر اين دو اثر كه موضوع مشابهي دارند ، متوجه مي شويم كه هر دو اثر در قالب مثنوي نگاشته شده است. محبوبيت نوايي تنها در بين شاعران تركمن نبوده ، بلكه در بين ساير اقشار مردم نيز از جايگاه ويژه اي برخوردار است. ديوان نوايي ، قبل از انقلاب روسيه جزو برنامه هاي درسي حوزه هاي علميه بوده است. آثار نوايي و رواياتي كه در خصوص خود اوست و طنز ها، زينت بخش هر مجلس و محفلي است. كمتر تركمني را مي توان يافت كه كم و بيش با «نوايي» آشنايي نداشته باشد . چونكه در رديف حكايات و طنزهايي همچون اپندي ، آلدار كؤسه ، اسن پولات چورلي ، قارراتا ، جاپباقلار و امثال آن كه در بين مردم رواج زيادي دارد ، در خصوص نوايي نيز حكايت و طنزهاي بي نظير بي شماري آفريده شده است. در بين مردم اين قبيل حكايات با نام «ميرالي» (مخفف نام اميرعليشير) شناخته مي شود. برخي اوقات نيز به صورت ميرالي – سلطان سؤيين (مخفف نام سلطان حسين بايقارا ) به كار مي رود.

برخي از اين آفرينش ها نيز حالت ضرب المثل به خود گرفته اند ؛ به عنوان مثال :

-         گچمه نامارت كؤپري سيندن ،

-         قوي ، آپارسين سيل سني . »

-         (مأتي كؤسأيف : ادبيات بارادا صحبت ، آشغابات 1972 ، صفحه 210 – 190 )

با قطعه شعري از كتاب محبوب القلوب نوايي مقاله خود را به پايان مي بريم :

«نوايي» در اين قطعه شعر كه از تشبيه و تمثيل هاي فراواني بهره مي برد ، از كلمات تركي و همينطور فارسي گزيده استفاده كرده و بدينوسيله استادي خود را در هر دو زبان به نمايش مي گذارد.

« ياردان آيري كونگول                                           ملك دير سلطاني يوق

ملك كيم سلطاني يوق                                              جسم دير كيم جاني يوق

جسم دن جانسيز نه حاصيل                                      اي مسلمان لاركيم اول

بير قارا توپرا قد كدير                                             كيم گول ريحاني يوق.»

بير قارا توپراق كيم                                                يوقدور گول ريحان اونگا 

اول قارانگقي گيجه دكدير                                        كيم مه تاباني يوق

(Hermann Vambery : Çagataische Sprachstudien,Leipzig,1867 )                        

      منابع

1)     محمد صالح راسخ يلدرم : تاريخ و فرهنگ تركمن ها ، به اهتمام «عبدالعزيزعمر» ، صفحه 164 – 158 ، پيشاور ، 1382

2)     فصلنامه آذري ، شماره 9 ، پاييز 1384 ، صفحه 29 – 22 ، مصاحبه با دكتر حسين محمدزاده صديق

3)     دكتر جواد هئيت : سيري در تاريخ زبان و لهجه هاي تركي ، نشر نو ، تهران 1366

4)     دولت ياغمير : گوشه هايي از تاريخ موسيقي ، برگردان «عبدالعزيزممي زاده» ، نشريه ياپراق ، شماره 20 ، ويژه نامه موسيقي سنتي تركمن ، زمستان 1381.

5)     محمودجان عاقلوف : رساله علمي در تحليل كتاب «اطواق الذهب» اثر زمخشري

6) نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |